عاشقانه مامان و باباعاشقانه مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
بابای دوقلوهابابای دوقلوها، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
مامان دوقلوهامامان دوقلوها، تا این لحظه: 32 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مامان و بابای دوقلوها

احساس باباجونی

عزیزکم این قدر بابایی با این عکس ذوق کرده بود که منو از آشپزخونه کشوند تا این عکس رو ببینم عاشق باباتم عزیزم ان شاالله که زود زود بابا بشه و با تو عشق کنه عسل بابا پدر شدن هم حال و هوای خودش رو داره ها!!! البته بگما بچه کچل نمی خوایم شوشوی خودم و نی نی خوشگلم عاشقتونم ...
14 مهر 1392

خرگوشی

سلام فندق ما جات خالی الان که نشستم برات بنویسم آهنگ های گروه رستاک رو گذاشتم آخه یه چیزی باید سکوت این جا رو بشکونه دیگه .... تو نیستی که عسل مامان امروز می خوام اولین عروسکی که مخصوص خودت خاله الهام خریده رو عکسشو برات بگذارم خاله با یه ذوقی این خرگوشی رو برات خریده و نمی دونی چقدر دل مامان رو آب کرد تا از تهران اومد تا دوستاش پشت تلفن تعریفشو می کردن حالا منو بگو فکر کردم یه عروسک خریده قدِّ خودت و وقتی اومد دیدیم که : اینم از خرگوشی شما بگذار بگم کی خاله الهام اینو بهم داده....بهمن 91 .... با کلی عشق اتفاقا مامانی و آقاجونِ مامان هم خونه مامان زهره بودن راستی این خیار می دونی چرا بغل خرگوشیته؟ همه امون...
13 مهر 1392

مهراد کوچولو

سلام عسل مامان امروز جمعه اس و خونه ی ما هیچ خبری نیس من و بابایی امروز حسابی به خونه رسیدیم و جات خالی یه پلو مرغ خوشمزه هم درست کردم دیشب هم خونه ی یکی از دوستای بابایی مهمون بودیم مهراد کوچولو هم بود ( نی نی دوست بابا(عموجعفر))اینم عکسشه   خیلی دوست داشتنی هستش...الان تازه راه افتاده و 4 تا دندون ریزه میزه داره ان شاالله تو که بیای یکی از همبازی هاته الهی مامان و بابا به قربونت دوستت داریم خوشگل ما ...
12 مهر 1392

فسقل مامان و بابا

سلام گل‍‍پسرم سلام گل دخترم هنوز نمی دونم قراره کدومتون رو در آغوش بگیرم اما روزی که یکی از شما در بغل من باشید بهترین روز زندگی من خواهد بود مامان و بابا عاشق روی گل تو هستند و بی صبرانه منتظر روزی هستند که تو را در آغوش بگیرند می دونم که هنوز هیچ قصدی برای آمدنت نکرده ایم و یک سالی باید منتظر باشی ولی توی بهشت حرف خدا رو گوش کن و یاد بگیر در مسیر او حرکت کنی آخه وقتی روی زمین بیای شاید اثری از خدا نبینی ... همه راه زمین را پیش گرفته اند و اندکند آنان که خدایی هستند و معصومیت کودکیشان را به یاد دارند... دوستت داریم عزیز دلم ...
11 مهر 1392

آدم بزرگا

سلام فلفل مامان خوبی کوچولوی من؟ حتما خوبی! امروز خاله باران یه مقاله گذاشته بود توی وبلاگش که خیال منو خیلی خیلی آروم کرد دعا میکنم که هر چی خدا صلاح می دونه همون بشه کوچولوی من! ان شاالله صحیح و سلامت ، نی نی خوشگلمو بغل بگیرم آخ الهی مامان قربونش عزیزدلم گاهی دعا می کنم که دوران کودکی رو دوباره تجربه کنم ، آخه از دست این آدم بزرگا گاهی خیلی خیلی دلت می گیره اصلا نمی تونی روی رفتار آدم بزرگا حساب کنی ولی وقتی بیای یادت میدهم چطور باید با این ادم بزرگا کنار بیای فقط روی قربون صدقه های اولشون زیاد توی بزرگیت نباید حساب کنی! کوچولوی مامان خیلی خیلی دوستت دارم ...
10 مهر 1392

دانشگاه مامان

سلام کوچولوی مامان این روزا کارهای دانشگاهم بدجور قاطی پاتی شده دلم واقعا شکسته ... اعصابم خرد شده دلم می خواست این درس زودتر تموم می شد تا تو را در آغوشم داشتم!!! گاهی بعضی حرف ها رو نمی تونم به باباجونی بگم آخه دلش می شکنه! آخه دیده من این همه برای درسم زحمت کشیدم ولی واقعا نتیجه ی واقعیشو ندیدم خسته ام ، واقعا خسته ام! می ترسم زیاد حرفتو توی خونه بزنم بابا احساس خوبی پیدا نکنه... من از اعماق وجودم عاشق بابایی هستم و برای نظراتش احترام قائلم ولی عزیزکم می دونم بودن تو نشاط رو به خونه ما برمیگردونه ولی از طرف دیگه می دونم هنوز موقعیتشو نداریم ولی خیلی وقت ها دلم برات تنگ میشه ، مخصوصا وقت هایی که خونه ت...
8 مهر 1392

می دانم روزی عاشق خواهی شد...

پســـرم! پسرِ خوبم… می‌دونم که تو هم یه روزی عاشقمیشی. میای وایمیستی جلوی من و بابات و از دخترکی میگی که دوسش داری! این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق…! که تو حاصل عشقی… پســـرم… مامانت برای تو حرف‌هایی داره حرف‌هایی که به درد روزهای عاشقیت می‌خوره… عزیزدلم! یک وقت‌هایی زنِ رابطه بی‌حوصله و اخموست. روزهایی می‌رسه که بهونه می‌گیره. بدقلقی می‌کنه و حتی اسمتو صدا می‌کنه و تو به جای جانمِ همیشگی، میگی: “بله!” و اون میزنه زیر گریه… زن‌ها موجودات عجیبی هستند پسرم… موجوداتی که می‌تونی ...
8 مهر 1392

پسرعمو دار شدنت مبارک

فسقلی مامان و بابا یه خبر برات دارم...البته خیلی وقته ازش خبر دارم ولی نتونستم بهت بگم یه خبر خوش دوباره داری پسرعمو دار می شی زن عمو مرتضی دوباره داره یه گل پسر به دنیا میاره البته باید تا اسفند صبر کنیم کاش تو هم زود بیای... وقتی خبر حامله شدن زن عمو رو فهمیدم ماه رمضون بود و داشتیم می رفتیم جلسه قرآئت با بابایی اونجا بغضم شکست ... واقعا گاهی احساس تنهایی می کنم... در بین من و بابایی ، یه فسقلی مثل تو کمه ولی حیف این درس بهونه نیومدنت شده!! ولی خب خوشحالم که زن عمو داره نی نی دار میشه و محمدپارسای بلابلا هم ، داداش دار میشه همبازی هات زیاد شدن... نوبت ما هم میشه ، خوشگلم من و بابا مصطفی عاشقتیم ...
8 مهر 1392

عزیزدل مامان و بابا

سلام فلفل مامان و بابا پیش فرشته ها خوش می گذره؟ آب و هوای بهشت خوبه؟ این جا که خیلی گرمه!! امروز جشن دامادی پسرخاله ی مامانه ... همه نی نی ها هستند البته دیگه نی نی ها بزرگ شدن غیر سهاسادات دیشب رفتم برای مهسا جون(دخترخاله 3ساله مامان) یه گل سر خوشگل و یه جوراب تور توری خریدم آخ اگر بدونی دلم یه ذره شد از بس این لباس کوچولوها رو نگاه کردم ایشالا صحیح و سلامت میای ، میرم برات می خرم... ولی خاله الهام و خاله هدی پیش دستی کردنو هر کدومشون یه لباس برات خریدن وای که چقدر این خاله ها شما رو دوست دارن یه بار عکس چیزهایی که برات خریدن رو میگذارم خب عزیزدل مامان و بابا خوشحالم که پیش خدایی و داری چیزای خ...
5 مهر 1392