عاشقانه مامان و باباعاشقانه مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
بابای دوقلوهابابای دوقلوها، تا این لحظه: 37 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
مامان دوقلوهامامان دوقلوها، تا این لحظه: 32 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

مامان و بابای دوقلوها

ما دو تا گل پسر داریم

سلام به فسقلی های خوشگلم 3 مهر که گذشت ، فهمیدیم مامان و بابای دو تا گل پسر خوشگل شدیم فداااااتون بشم امیدوارم جاتون خوب باشه و همیشه سلامت باشین   پ.ن: لحظه لحظه اشو برای همه ی مامان های اینده خواستارم و امیدوارم هر چه زودتر به مراد دلشون برسن   ...
10 مهر 1395

حرف دل

سلام عزیزکم چه روزها هم کند می گذرد و هم تند خرداد ماه هم از راه رسید... چی بگم از حرف دلم که خدای بالاسرم از همشون خبر داره و من از حکمتش بی اطلاع اگرهای بودنت زیاده نازنینم ... آخرینش...اگر همون ماه اول اومده بودی ، این ماه قشنگ ترین ماه زندگیم می شد و می تونستم تو رو بغل کنم خستگی هامون رو داریم توی یه کوله میزاریم و با بابایی میریم به سوی ضامن آهو اومدنت به خوبی و سلامتی و داشتنت نیاز به یه ضامن خیلی معتبر داره... خیلی التماسش کردیم تا آخر دعوتنامه امونو امضا کرد حالا نمی دونم دو تایی راهی این سفریم یا که تو اومدی ... ولی اگه باشی می خوام ببریمت بهترین جای عالم امروز تولد امام حسین (ع) هست و همش یاد خاطرات کربلا م...
1 خرداد 1394

روزت مبارک باباجونم

سلام بابای خوبم روزت مبارک بابای مهربونم ببخشید که این ماه دلتو شکستم و نتونستم یه عیدی و هدیه ی خوبی باشم برات توی این روز قشنگ قول می دهم سال دیگه با یه کادوی خوب تلافی کنم و شب با گریه هام نزارم بخوابی بابای خوب و قشنگم یه دنیا دوستت دارم و از اون بالا بالاها برات دعا می کنم که همیشه سلامت باشی و سعی می کنم زودتر اجازه امو از خدا بگیرم و بیام کنارتون  می دونم شما و مامان یکی از بهترین مامان و باباها برام می شید قربون چشم های قشنگت که داره نوشته هامو می خونه  عاااااااشقتم بابای گلم بوووووووووس ...
12 ارديبهشت 1394

شب آرزوها + شب تولد من

سلام عشقولک مامان و بابا خوبی نازنینم؟ نمی دونم هستی یا نه ، یه 6 روز دیگه باید صبر کنم ولی حس خاصی ندارم امشب یه شب خاصه گل مامان شب آرزوهاست + شب تولد مامان مریم قربوووونت بشم خودت که می دونی امسال جز وجود تو سالم و صالح توی وجودم هیچ آرزویی ندارم البته امسال می تونم دو تا آرزو بخوام ... آرزوی همیشگی و دومم سلامتی خانواده ام و بابا جونه غزل زیبای زندگی ببخش مامان رو که امروز یکم برات گریه کردم ... آخه فردا توی مهمونی تولد مامان و بابا نیستی ولی خب شایدم باشی و ما خبر نداریم که اگه این طور باشه عالیییییییییییییییییییییه فردا می خوام برای خودم و بابایی بادکنک باد کنم به یاد بچگی هامون و شاد بودن بیشترمون مامان م...
3 ارديبهشت 1394

روز زن و مادر...یکم حرف دل

سرم را بالا می گیرم آسمان آبی با اون ابرهای تپلیش از بالای سرم عبور می کند روزهای بهاری زود زود در حال عبورند و امروز 21 فروردین 94  میلاد با سعادت حضرت زهرا(س) و روز زن و مادر چه زیبا روزی را به نام روز زن و مادر نام نهاده اند شاید توی دلم خیلی حرف ها باشه که این جا بنویسم ولی خب نمی خوام این روز قشنگ رو برای خودم و بابایی خراب کنم می خوام از امروز به بعد حرفتو توی خونه نزنم ، شاید این دل تنگی عجیب ازم یکم فاصله بگیره می خوام جای خوشگل مامان همیشه توی قلب و دلم باشه و نبودش رو فعلا در آغوش بگیرم  من باشم و غنچه کوچکم یکم حرف دل امروز همه جا پر شده از واژه مادر دلم عجیب هواتو کرده ... اگه تو هم با فرشته خا...
21 فروردين 1394

سال 1394 مبارک

بسم الله الرحمن الرحیم اول ؛ سلام به خدایی که جهان را با بهارش نو کرد با دست نوازش مهربانانه اش دل ها را جلا می دهد و با بخشندگیش ، قلب هایمان را پر از نور امید می کند   دوم ؛ سلام به همه ی دوستای گلم  عیدتون مبارک امیدوارم همتون لباتون پر از گل لبخند باشه و دلاتون پر از عشق و خوشبختی   سوم ؛ سلام به غنچه ی کوچک مامان و بابا که دلم براش هزارتا پر میزنه تا بیاد امسال سه تا ماهی کوچولو خریدیم ... دوتاش قرمزه به نیت مامان و بابا که قلبشون برای همدیگه می تپه و یه ماهی کوچولوی سفید به نیت فرشته کوچولومون که می دونم از اون بالا بالاها کنارمونه عکسشم برات اول متن گذاشتم خوشگلم ، جیگرم ، ف...
8 فروردين 1394

خونه تکونی...

سلام عشق کوچولوی ما خیلی وقته اینجا رو سکوت گرفته ، گفتم نزدیکه عیده بیام یه گردگیری خوبی غزلم؟ به خیال مامان و بابا میای ولی در واقعیت زندگیمون هنوز نیومدی نمی دونی این ماه چقدر به داشتنت نزدیک بودیم ولی خانم خانما یا آقای خوشگل ما افتخار ندادن دلمون برات یه ذره شده ... دیشب اومدی به خوابم و چند شب پیش هم به خوای بابایی رفتی ... یه دختر ناز نازی که تازه به دنیا اومده بوده خلاصه بگم که حسابی دلربایی کردی ما همه ی تلاشمون رو برای اومدنت می کنیم و می دونم که تازه شروع کردیم برای دعوتت قربووووووووونت بشم یه عالمه بوس سپردم به قاصدک ها تا برات بیارن 15 روز دیگه عیده ... به دلم افتاده با شروع سال 94 خبرهای خوبی در...
15 اسفند 1393

برای فرشته کوچولو

سلام فرشته کوچولوی من که آروم در آغوش خدا خوابیدی اومدم بهت بگم هر ماهی که گذشت شانس 20 درصدیمونو امتحان کردیم عیبی نداره اگه هنوز آماده نیستی بیای زمین... تو آروم و سلامت هر وقت اومدی توی دل مامان ، من و بابایی دنیا رو به پات می ریزیم برامون دعا کن ... خودت اون بالا می دونی که مامان و بابا نگاهشن به برکت و لطف خداست ، از خدا بخواه بهمون توان بده که خوب باشیم تا لایق تو فرشته کوچولوی ناز نازی باشیم فقط عزیز دردونه ی خوشگلم یه کمی دلم گرفته و خسته ام ... یه مدتی از اینجا میرم تا وقتی که شما بیای خیلی زیاد دوستت داریم بوس بوس
24 آذر 1393

دو ماهی که گذشت...

سلام عزیزکم دردونه ی من دلم برات یه عالمه تنگ شده ... دو ماهه که برات هیچی ننوشتم اتفاقای خوب و بد خیلی افتاده البته خوبی هاش خیلی بهتره الان شما یه عموی تازه داری ... بله دیگه بالاخره خاله الهامم عروس شد و عمو محسن به جمع خانواده ی 6 نفره امون پیوست ... خیلی احساس خوبی بود وقتی خواهرم سر سفره عقد نشسته بود و با توکل بر خدا " بله" گفت یاد خودم افتادم و اینکه چه زود 4 سال و 2ماه از زندگیم گذشت اینم سفره عقد خاله الهام که خودمون چیندیم و آینه و چراغ من و بابایی روشن کننده ی سفره اشون بود انشاالله خوشبخت باشند ... از ته دل دعا کن مامانی براشون دیگه خبر اینکه یک هفته ی پیش مامان بزرگ و بابابزرگ به همراه خال...
13 آذر 1393