حال این روزا
سلام عشق مامان
از کجا برات بگم گلکم
اول میگم تولد امام رضا به یه روز تاخیر مبارک
به قمری یک سالگی وبلاگت شده مامان جونی ... به عشق علی ابن موسی الرضا (ع) اولین نوشته ام روز تولدش بود...
خب بعدش از اینجا برات میگم که بابایی الحمدالله به سلامت رسیدن مدینه و ما هر روز با اسکایپ ،تصویری همدیگرو می بینیم و بابا جونی منو همه جا می بره ... صبح هم میدونم که سه تایی رفته بودیم بقیع
تو توی آسمونا و منم توی شهر خودمون و بابایی بقیع
این عکس هم بابایی بعدش برام فرستاد... عاشقتم همسر وفادار و مهربونم
خیلی حس خوبی بود ... وصف نشدنی
بهت گفتم اگه بیای تو هم عاشق بابایی میشی ...
کاش با تو هم می تونستیم ارتباط برقرار کنیم ببینیم کی قراره تشریف فرما شین ...
خب دیگه جونم برات بگه ، یه خبــــــــــــــــر خوش دارم برات
دوست جونیت به دنیا اومده ... فاطمه سادات ... ماشاالله به این همه نازش
واقعا برای نرگس جونم خوشحالم بعد از این همه انتظار برای اومدنش و بعد بارداریش
الهی الهی
انشاالله همیشه سلامت باشی فاطمه خانم ... به حق قرآنی که بالا سرته عاقبت به خیر باشی خاله
برای دوست باباجونی و همسرش نرگس جون خیلی خوشحالم
مبارکشون باشه
چشم بد از همه زندگی های خوش و خوشبخت به دور به حق الله
خب انشاالله شما هم کم کم قصد اومدن کنی و تا بابایی اومد ، شما هم زودی بیای
جفتتونو دوست دارم عزیزان من
قربونتون بشم