چهارمین سالگرد ازدواجمون
چهار سال پیش
همچین روزی
دو تا جوون با کلی آرزو
برای همیشه برای همدیگـــه شدن
شاید اون روز فکر نمی کردن این همه عاشق و شیفته هم بشن
که حتی لحظه ای تاب دوری همدیگرو نداشته باشن
روز قشنگی بود... بعد از 12 روز نامزدی و محرمیت ، خطبه عقد دائم بین ما خوانده شد
حس خیلی قشنگی داشت ... وقتی بله رو می گی انگاری تموم استرس های قبلش تموم میشه
در اون لحظه بود که دیگه حاضر نبودم گرمای دستای همسرمو با هیچی توی دنیا عوض کنم
ساعت 7 بعد از ظهر در 14 مرداد سال 89
قشنگ ترین اتفاق زندگیمون افتاد و رسماً "ما" شدیم
بعد از نماز مغرب و عشاء رفتیم برای شام در رستورانی در نیاسر و بعد رفتیم باغ عموی مصطفی جان
اولین نماز مغرب زندگیمونو پای سفره عقد در محضرخوندیم که آبجی الهام اونو برامون برای همیشه ثبت کرد
درسته مات شده ولی برای ما کلی خاطره اس..
این عکس دسته گلمون و البته حلقه هامون که حلقه ی مصطفی حاضر نبود و یه حلقه دیگه بهمون داده بودن
حلقه هامون شکل همدیگه اس...همونی که وسطش طرح داره...
چهارمین سالگرد ازدواجمون مبارک
دعا می کنم سال دیگه فرزندمان سالم و صالح در آغوشمان باشد تا خوشی و زیبایی زندگیمون چند برابر بشه
آمین