خونه تکونی...
سلام عشق کوچولوی ما
خیلی وقته اینجا رو سکوت گرفته ، گفتم نزدیکه عیده بیام یه گردگیری
خوبی غزلم؟
به خیال مامان و بابا میای ولی در واقعیت زندگیمون هنوز نیومدی
نمی دونی این ماه چقدر به داشتنت نزدیک بودیم ولی خانم خانما یا آقای خوشگل ما افتخار ندادن
دلمون برات یه ذره شده ...
دیشب اومدی به خوابم و چند شب پیش هم به خوای بابایی رفتی ... یه دختر ناز نازی که تازه به دنیا اومده بوده
خلاصه بگم که حسابی دلربایی کردی
ما همه ی تلاشمون رو برای اومدنت می کنیم و می دونم که تازه شروع کردیم برای دعوتت
قربووووووووونت بشم
یه عالمه بوس سپردم به قاصدک ها تا برات بیارن
15 روز دیگه عیده ... به دلم افتاده با شروع سال 94 خبرهای خوبی در راهه
بیش از این دل تنگمون نزار
اَللّهُمَّ ارزُقنا وَ لَدا وَ اجعَلهُ تَقيّا زَكيّا لَيسَ فى خَلقِهِ زيادَةٌ وَ لا نُقصانٌ وَ اجعَل عاقِبَتَهُ إلى خَير