باران
سلام بارانکم
امروز شهر حسابی بوی طراوت تو را داشت
باران رحمت سراسر شهر را با عشق روشن کرد
و بوی نم باران پاییز دلم را به سمت وبلاگ تو کشاند
تو هم برای من و بابا ، باران رحمت و برکت خواهی بود
آن لحظه ها که در اوج بی خوابی های وجود تو باشم ،شکر خواهم کرد
و خدا کند قدرتی داشته باشم که گلایه ای نداشته باشم از گریه هایت ، از بی خوابی هایت
گاهی حسابی دلم تو را می خواهد
یک جمع سه نفره برای لذت بردن از زندگی
می دانم که تو باران رحمت زندگی ما خواهی بود و ما با آغوشی باز به استقبالت خواهیم آمد
و تنها بارانی هستی که بدون هیچ چتری در آغوشت خواهیم کشید
و در دنیای تو پرواز خواهیم کرد و باز معصومیت کودکانه تو را یادآور وجودمان خواهیم کرد
عزیزکم
مامان و بابا از حالا که هنوز تشکیل نشده ای و از عرش خدا راهی دنیا نشده ای
دوستت دارند و عاشقانه پذیرای تو هستند
راستی کوچولوی من
توی خواب برای منو بابایی اخم نکنی ها :)