عاشقانه مامان و باباعاشقانه مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
بابای دوقلوهابابای دوقلوها، تا این لحظه: 38 سال و 16 روز سن داره
مامان دوقلوهامامان دوقلوها، تا این لحظه: 33 سال و 17 روز سن داره

مامان و بابای دوقلوها

چند ساعتی با محمدپارسا

1392/8/24 16:14
نویسنده : مامان دوقلوها
228 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشگلک مامان و بابا

جات خالی امروز صبحانه خونه عزیزجون بودیم و عمه مریم که یه دو سه روزی بود اومده بود امروز می خواستن برن کرج و عزیزجون از شب یه کله پاچه خوشمزه بار گذاشته بود که صبحانه میل شددخترانه,فانتزی,شکیک,آیکن,شکلک,صورتی,شاد,قشنگ,خشگل,زیبا,باحال,دخترونه,وبلاگ
 نویسی,کامنتگزاری,کوچک,سایز کوچیک,ریزه میزه,جذاب,یامزه

البته صبحانه که چه عرض کنم ، آن قدر دیر خوردیم که ناهارمون هم محسوب شد

بعد از خونه عزیزجون ، محمدپارسای بلا بلا دوید و اومد گفت می خوام برم خونه ی عمو مصطفی

و اومد سوار ماشین ما شد و بالاخره موفق شد عمو مرتضی شما رو و زن عموتون رو راضی کنه که یه چند ساعتی بیاد خونه ما

 

محمدپارسا

 

این پسرعموی شیطون شما خیلی خونه ما رو دوست داره و وقتی وارد خونه امون میشه خیلی مودب میره روی مبل میشینه و دوست داره براش کارتون بگذاریم

یه خورده باهم بیسکوییت خوردیم و از اونجایی که پارسا عصرها نمی خوابه ، من و بابایی تصمیم گرفتیم محمدپارسا رو خوابش کنیم

که

نتونستیم و با خنده هممون از جا بلند شدیم از بس این پارسا کوچولو تکون خورد و منو صدا کرد

آخر سر هم یه پیامک به موبایلم اومد و همین طور پارسا می گفت : زن عمو مسیج داری ، مسیج داریدخترانه,فانتزی,شکیک,آیکن,شکلک,صورتی,شاد,قشنگ,خشگل,زیبا,باحال,دخترونه,وبلاگ
 نویسی,کامنتگزاری,کوچک,سایز کوچیک,ریزه میزه,جذاب,یامزه

بعد که موفق شد ما رو بلند کنه با هم رفتیم کارتون دیدیم و از هم عکس گرفتیم و نقاشی کشیدیم

آخر سر هم عمو مرتضی شما اومد دنبال پارساجون و رفتند با یه خورده ناراحتی!!!

این هم از جمعه ما

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)