عاشقانه مامان و باباعاشقانه مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
بابای دوقلوهابابای دوقلوها، تا این لحظه: 38 سال و 11 روز سن داره
مامان دوقلوهامامان دوقلوها، تا این لحظه: 33 سال و 12 روز سن داره

مامان و بابای دوقلوها

تپلی

اگه صبح پنجشنبه اتو با این عکس شروع کنی چی میشه ؟!!!   وای عزیزمممممممممممممممممممم جیگرطلایی تپلی  البته بگما : بچه ی ما چشم هاش روشن نخواهد بود یه دختر یا پسر سفید با موهای مشکی و چشم های قهوه ای تیره الهیییییییییییییییی مامان قربونش بشه جیگرمووووووووووووووو ...
8 خرداد 1393

سوغاتی های گلـــــــم:*

سلام عسل مامان خوبی ؟ مامان که خیلی حالش خوبه از نظر روحی و جسمی فقط از بس راه رفتیم کمی پاهام درد می کنه... خیلی خیلی جات خالی بود وعده گرفتیم دفعه بعد سه تایی بریم پابوس آقا به زودی زود انشاالله خب عزیزکم یه کار خاصی که من و بابایی کردیم این بود که برای هیچ کس سوغاتی نخریدیم و فقط مهر و تسبیح آوردیم و برای خودمون دور از جون تو خوشگلکم دو تا کفن خریدیم و یه انگشتر دُّر نجف که خیلی زیباست ،دست بابایی درد نکنه برای خرید انگشتر راستشم بخوای وقتی از مسجد سهله بر می گشتیم همه پای این لباس بچه های ناز ایستاده بودند و همسفرامون می خریدند ، من که نمی دونستم شما دختری یا پسر ولی همین جوری یه لباس دخترونه برداشتیم برای شما به ...
2 خرداد 1393

آمدم از کربلا اما تشنه تر از قبل...

بسم الله الرحمن الرحیم از صفای حرمت ای علی چه بگویم چه بنویسم دلبرده ایوان طلایت مولا جان و من چه دل تنگم این روهای دوری وقتی نرفته ای تشنه ی دیداری و وقتی می روی تشنه تر و عاشق تر عجب دنیاییست کربلا همه اش مرور می شود اشعار عاشواریی " ار حرم تا قتله گه زینب صدا می زد حسین " " او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل ...." عجب روزهایی بود وقتی پایت را از هتل می گذاشتی بیرون حرم مولایت امام حسین (ع) در مقابل دیدگانت خودنمایی می کرد از کاظمین و زیارت دو امام معصوممان و مهمان نوازی خوبشان و نوش جان کردن غذای حضرتیشان که جانمان را تطهیر کرد روزهای خوش زود تمام می شود...عجیب زود می گذرند ...
1 خرداد 1393

قدم به سوی نجف و کربلا و کاظمین

دستم به نوشتن نمی رود چه بنویسم از لطف و محبت بی کرانشان سال ها لحظه شماری کردم و هر محرم نشستم به روضه خوانی با دل و حالا که وقتش رسیده و دعوت نامه به دستمان رسید بــــاورش چه سخت است احساس غریبی و اشک تمام دلم را پر کرده آخر امسال ازشان خواستم... التماسشان کردم ... کاسه گدایی را به سمتشان گرفتم و به شش ماهه اش قسم دادم دو حاجت ..... کربلا  و  فرزندی از اخلاق حسینی ... حالا عازمم آن هم چه وقت روز میلاد آقا امیرالمومنین (ع) گوشه ایوان طلایش نمی دانم اشک مهلت شادباش می دهد به آقا نمی دانم... خدایا شکرت.... هزار بار شکر.... میلیون ها بار شکر ... اصلا نمی دانم به چه اندازه شاکرت باشم آرزویی که...
21 ارديبهشت 1393

الان که دارم می نویسم...

سلام عزیز دلم الان که دارم برات می نویسم پر از دردم معده ام به شدت درد میکنه و یکمم که عصبی میشه بدترم می کنه بابایی هم سرکاره ... او هم احوال خوشی نداره عزیزکم هر وقت خواستی بیای خودتو برای یک دنیای پر از امتحان و آزمایش آماده کن دنیای راحتی همان وقت بعد از قیامت است به شرطی که امتحانات دنیا رو پاس شده باشی خوشگلم به خدا بگو مامانم پای نیتش بود و هست هر چی خودت دوست داری براشون رقم بزن به خدا آزمایش سختی داره ازمون میگیره و دستمون هم خالیــــــــــــــه دوست داریم که آدمای خوبی باشیـــــــــم ولی انگــــــــــار بعضی وقت  ها.... کوچولوی مامان دل من و بابایی برات هزارتا تنگه ...
11 ارديبهشت 1393

تولد من و بابایی و خاله هدی

سلام شکوفه بهاری من هر ماه که نزدیک میشم به ماه دعوتت دلم پر از تپش های عاشقانه می شود برایت و هر وقت حس می کنم یه روزی مادر می شوم اشک مهلت دیدن دنیا رو بهم نمیده و چشم  هام فقط دوست داره تو رو در آغوش بابایی در یک قاب زندگی داشته باشه و این همه ی خوشبختیــــــــــــــــه این روزها باز هم جایت کنارمون خالی بود تولد من که خیلی بهم خوش گذشت خدا رو شکر مامان زهره و بابایی محمود و خاله ها ناهار مهمونمون بودن و برای مامان جونت یه شال خوشگل هدیه آوردن و کادوی باباجون همچنان سورپرایز موند آخه می خوایم چند روز به رفتنمون بگیم که قراره زائر آقا امیرالمومنین باشیم و قدم در بین الحرمین بگذاریم شب هم با خاله الهام رفتیم بیرونا تا...
7 ارديبهشت 1393

روز تولدمه خوشگلم

سلام خوشگلکم امـــــــــــــــــروز برام یه روز خاصه آخـــــــــــــــــــــــه جشن تولدمه   خیــــــــــــــــــــلی خوشحالم مهربون خدا کنه روز خوبی برام رقم بخوره هوراااااااااااااااااااااااااااا 20 دقیقه اس که    ساله شدم  فردا هم تولد باباجونیه  بابایی هم   ساله میشه   خدا رو شاکرم که ما چقـــــــــــــدر خوشبختیم یعنــــــــــی میشه تو هم اردیبهشتی باشی  خدا کنه دوستت داریم عروسک خوشگلمون ...
4 ارديبهشت 1393

روز زن و مادر مبارک

به نام خالق مادر یک دختر وقتی با یه دنیا آرزو " بله " می گوید وارد دنیای زیبای زنانگی می شود یعنی به همه فراز و نشیب های یه زندگی مستقل بله گفته یعنی از آغوش پدر و مادر رها می شود تا در آسمان زندگی مستقلی پرواز کند و بال زدن را بیاموزد و در این مسیر آموختن و تجربه گاه خوشیم و گاه به سختی بال می زنیم اما خداوند در بال های یک زن قدرتی نهاده که در سخت ترین طوفان ها نیز می تواند پرواز کند و خانواده اش را زیر بال هایش امن نگه دارد این زن فقط در یک راه بال هایش می شکند و آن وقتیست که قدرت " مادر " شدن را ازش بگیرند و چه رازیست مادر شدن که از همان آغاز که دختر زاده می شوی با احساسش زندگی می کنی تا وقتی نوزادی را در آغوشت می گیری مادر ...
31 فروردين 1393

باغچه ی پر از امید خونه امون

سلام بهارم سلام بارانم شلام عشـــــــــــــــــق مامان و بابا دلم یه عالمه برات تنگه خوشگلم ، ملوسم این روزها همه چی خوبه جز جای خالیه تو کوچولوی ما و اونم می دونم به زودی میای و دلمون رو شاد می کنی ناناز مامان اینقدر حیاط خونه ی پرمهرمون خوشگل شده که نمی دونی بی خود نیس دوست دارم اردیبهشتی باشی ، می خوام وقتی پاتو میزاری توی خونه امون همه جا رو برات پر از گل های سرخ خوشبو کنم تا بهشون ثابت کنم گل من و بابایی خوشبو ترین گل روی زمینه اون وقتی که بیای همه ی دنیا رو برات زیر و رو می کنیم آخه شوخی که نیس یه فرشته ی زیبا می خواد قدم بزاره توی خونه پرمهرمون عکس های باغچه رز  اینم گل ساعتی خونه که برای اومدنت لح...
27 فروردين 1393

برای وروجکم

ای زمین  ای آسمان بدانید با همه وسعتتان نمی توانید حس ناب مادرانه را لمس کنید حتی یک دختربچه نیز عاشق مامان بازیست یعنی عاشق همان لطافت مادرانه ... دست های مادرانه و حس ناب مادری عزیزکم من با وجود تو مادر می شوم و آمدن تو لطف بزرگ خداوند خواهد بود و لایق دانستن خودش دلم به آمدنت ، لمس کردنت روشنه خوشگلم وروجک مامان خیلی دوستت دارم   برای نیلوفر و باران دو دوست نی نی بلاگی که مادر شدن رو تجربه کردن خیلی خوشحالم انشاالله خوشبخت و شادکام باشند برای مامان سه قلوها هم روزهای خوشی رو آرزومندم ( دیگه تا در آغوش کشیدن هیوا و هیراد و هامون زمان دور نیست...براش خیلی خوشحالم) انشاالله هر کسی از خداوند فرزند م...
19 فروردين 1393